به گزارش «نماینده» روزنامه آرمان امروز سهشنبه ۹۴/۴/۲۳ گفت و گویی با صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب انجام داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* روند مذاکرات ایران و ۱+۵ را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینکه مذاکرات پیدرپی تمدید میشود لزوماً علامت بدی نیست و تمدیدشدن زمان مذاکرات نشان میدهد مذاکرات جدی است و موضوعات و مشکلات احتمالا در حال حلشدن است. طرفین اراده لازم را برای حلوفصل پرونده هستهای دارند و جای امیدواری برای حل پرونده هستهای وجود دارد. در عین حال اگر امیدی برای پیشرفت وجود نداشت و طرفین بر مواضع خود اصرار داشتند پرواضع بود که مذاکرات در جلسات اول بینتیجه میماند و رفتار مذاکرهکنندگان فعلی همانند رفتارهای زمان آقای دکتر جلیلی باقی میماند. من در خاطر ندارم در ۶ سالی که آقای دکتر جلیلی مذاکره کردند، حتی یک بار از لفظ تمدید مذاکرات یا از ادبیات کنونی استفاده شده باشد. بنابراین اینکه مذاکرات با تمدیدهای مکرر روبهرو میشود نشان میدهد که درحال پیشرفت است و چنانچه پیشرفتی در کار نبود، دلیلی برای تمدید مذاکرات وجود نداشت؛ یعنی نه آمریکاییها حاضر بودند وقت خود را صرف مذاکرات پیاپی اما بینتیجه کنند و نه طرف ایرانی چنین موضوعی را میپذیرفت. حال که این حجم از مذاکرات فشرده صورت میگیرد نشاندهنده این است که مذاکرهکنندگان در حال پیشرفت هستند. تمدید مذاکرات صرفا به دلایلی از جمله پیشرفت نسبی مذاکرات است و اگر پیشرفتی درکار نبود، مذاکرات تمدید نمیشد.
* چرا دلواپسان و برخی مخالفان که امروز به موافقان تبدیل شدهاند در گذشته آن رفتار را از خود نشان میدادند. مگر سودی از عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات عاید آنها میشد؟
مخالفان مذاکرات را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم: تندروهای غربی و صهیونیستها راس مخالف توافق هستهای هستند. طبیعی است که انگیزه تندروهای غربی با نتانیاهو تفاوت دارد ولی همه آنها خواهان آن نیستند که نتیجه موردنظر و مطلوب حاصل شود. تندروها بنا به دلایلی خواهان به نتیجه مطلوب رسیدن مذاکرات نیستند و تندروهای صهیونیست نیز بنا بهدلایل دیگری خواهان شکست مذاکرات هستند. تندروهای غربی و رژیمصهیونیستی انگیزهای کمتر از کمقدرت شدن ایران را ندارند و یا در رویای خود میخواهند آنقدر ایران ضعیف باشد که هیچگونه اثرگذاریای در منطقه نداشته باشد. از دو راه خواسته مخالفان غربی فراهم میشود که یک راه ضعیف شدن کامل ایران است که خودشان خوب میدانند عملاً امکانپذیر نیست. راه دوم این است که حال که ایران تضعیف نخواهد شد باید آنقدر مورد هجمه قرار گیرد که نتواند بهعنوان قدرت منطقه تاثیری داشته باشد. راهکار غرب برای ضعیف کردن ایران اشتباهات داخلی است و باید نسبت به این موضوع با حساسیت بسیار برخورد کرد و اینکه ایران را به بهانههای دروغین تحریم و صادرات و واردات ایران را عملاً متوقف و سیستم بانکی و همچنین صادرات نفت ایران را از کار بیندازند یعنی کسانی که دشمنان قسمخورده ایران هستند بهترین راه برای تضعیف ایران را تحریمها میدانند که باعث میشود سرمایهگذاری در ایران صورت نگیرد و تعداد بیکاران از ۶ میلیون بیشتر شود و تعداد کسانی که زیر فقر هستند از چهار، پنج سال گذشته بیشتر شود، رکود همچنان ادامه پیدا کند و ناامیدی در میان جوانان افزایش بیابد. مخالفان غربی مذاکرات میدانند اگر توافق صورت بگیرد و تحریمها برداشته شود، قدرت ایران بیشتر خواهد شد، رونق اقتصادی به وجود خواهد آمد و ایران کشور نیرومندتری میشود و طبیعتاً مخالف توافق هستند.
* چه تفاوتی میان برخورد دکتر جلیلی و دکتر ظریف در پرونده هستهای وجود دارد؟
در شش سال دوران آقای جلیلی شرایط متفاوت بود اما درآن زمان دو مساله کلی برای ایران به وجود آمد: مساله اول این بود که اصولگرایان از سال ۸۴ که وارد قدرت شدند سعی داشتند که از مساله هستهای به نفع خود بهرهبرداری سیاسی کنند. به یاد داشته باشید وقتی آقای احمدینژاد، رئیسجمهور شده بود اعلام کرد که مسئولان قبلی خیانت کردند و گفت ما با سرعت برنامه هستهای را جلو خواهیم برد. آنها با گفتار خود این شائبه را ایجاد میکردند که تیم مذاکرهکننده قبلی در جهت اهداف پیشبینی شده حرکت نمیکرده است و این تفاوت برخورد دو دولت با مساله هستهای بود. اصولگرایان سعی کردند به بهانه موضوع هستهای خود را قهرمان جلو دهند. نگاه تیم مذاکرهکننده هستهای در دوره آقای احمدینژاد به پرونده هستهای واقعبینانه نبود و مذاکرات را نبرد با غرب میدانستند درحالی که نگاه دکتر ظریف نگاه برد– برد است. نگاه صحیح تیم مذاکرهکننده فعلی باعث شده که مذاکرهکنندگان کنونی موفق باشند. در عین حال عوامل دیگری هم وجود دارد از جمله اینکه آقایان دکتر ظریف و عراقچی به زبان دیپلماتیک تسلط کامل دارند. روحیه آقای ظریف و تختروانچی و عراقچی متاثر از رفتارهای دیپلماتیک آیتا... هاشمی است؛ روحیهای که دیگران را لزوما دشمن خود نمیداند و این نگاه خیلی به تیم مذاکرهکننده کمک کرده است. تیم قبلی به دنبال این بود که بعد از مذاکرات اعلام کند که چگونه اشتون و شرمن را با مذاکره شرمنده کردند ولی آقای ظریف دید دیگری را دارد.
* توافق یا عدم توافق چه تاثیری در بازگشت احمدینژاد به عرصه سیاسی کشور دارد؟
چه توافق بشود و چه توافق نشود که احتمال توافق بسیار زیاد است، آقای احمدینژاد و جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو یقینا به قدرت بازخواهند گشت. آقای احمدینژاد از عرصه قدرت خارج نشده است که ما اعلام کنیم وی به قدرت بازمیگردد یا بازنمیگردد. از ۲۴ خرداد ۹۲ که انتخابات صورت گرفت، آقای احمدینژاد و جبهه پایداری و نمایندگان این جبهه در مجلس همیشه حضور دارند، فعال هستند و با عملکرد و تصمیمات دولت تدبیر و امید دائما مخالفت میکنند و یکی از همین آقایان، آقای ظریف را با لفظ بدی در مجلس خطاب کرد که در خاطر همگان هست. فعالیتهای این افراد هیچگاه متوقف نشده بود. بنابراین چه توافق صورت بگیرد و چه توافق صورت نگیرد، احمدینژادیها در صحنه قدرت حضور خواهند داشت ولی یک تفاوت خیلی مهمی بهوجود خواهد آمد بدین شرح که اگر توافق صورت نگیرد، شانس اصولگرایان تندرو برای موفقیت در انتخابات مجلس زیادتر میشود و شانس اینکه آقای احمدینژاد در سال ۹۶ دوباره نامزد ریاستجمهوری شود هم به تبع آن افزایش خواهد داشت. ولی اگر توافق صورت بگیرد، شانس پیروزی اصولگرایان در انتخابت مجلس به شدت کاهش خواهد یافت و عملا شانسی برای انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۶ ندارند و آقای روحانی با رای بیشتری در سال ۹۶ وارد پاستور خواهد شد.
* واکنش منطقه و عربستان به توافق احتمالی چگونه خواهد بود؟
عربستان و قطر وحشت دارند که توافقی صورت بگیرد. عربستان رسماً از آمریکا گلایه میکند که چرا باید توافقی با ایران صورت بگیرد ولی ترکیه و قطر صراحتاً اعلام نمیکنند که چرا باید با ایران توافق صورت بگیرد ولی ترجیح میدهند که بین ایران و غرب دشمنی باشد تا حالت آتشبس که بعد از توافق به وجود میآید. من فکر میکنم که کلید پاسخ به این سوال در دست ایران است. اگر ایران بعد از توافق از موضع تحکم با منطقه رفتار و برخورد کند در بلندمدت ظرف منطقه به سمت آرامش نخواهد بود چرا که آنها نیز در مقابل ایران بدون تحرک نمیمانند ولی اگر ایران بعد از توافق شاخه زیتون به دست بگیرد و به کشورهای منطقه پیغام بدهد که ما هیچگاه با شما دشمن نبودیم و نخواهیم بود و دلیلی ندارد که شما از ما نگران باشید و ایران دست دوستی به سمت شما دراز کرده است که مشترکاً و با همکاری یکدیگر مشکلات و مسائل منطقه را حل کنیم، ایران بهتر میتواند اقتدار و قدرت همیشگی خود را در منطقه به نمایش بگذارد. اگر ایران و عربستان با یکدیگر دست دوستی بدهند و هر کدام از نفوذ خود در یمن استفاده کنند و به سمت و سوی یک دولت وحدت ملی و آشتی ملی در یمن حرکت کنند وضعیت یمن رو به سوی ثبات خواهد رفت. عربستان باید واقعیت اقتدار ایران در منطقه و نقش مهم آن در تأمین ثبات و آرامش را بپذیرد. در یمن باید یک دولت وحدت ملی و آشتی ملی که حداقل خواستههای طرفین را برآورده سازد به وجود آید. من یقین دارم اگر ایران و عربستان دست در دست یکدیگر بگذارند بهطور یقین بسیاری از مسائل و مشکلات منطقه حل خواهد شد. بنابراین ایران میتواند به دوستی با عربستان فکر کند. لذا منطقه و وضعیت منطقه به عملکرد مسئولان ایران و عربستان بستگی دارد.
نظر شما